معرفی کتاب سنقر در گندم زار کلیایی

سنقر در گندم‌زار کلیایی:  سیری در اوضاع تاریخی، اجتماعی، فولکوریک و فرهنگی سنقر کلیایی

پدیدآورندگان : مقدمه: نصرالله قهرمانی , نویسنده: كیومرث مویدی
موضوع : سنقر , كلیایی
ناشر : پرتو واقعه
محل نشر : تهران
قطع : وزیری
نوع کتاب : تالیف
زبان اصلی : فارسی
قیمت : 98500
نوع جلد : شومیز
قطع : وزیری
تیراژ : 1000
تعداد صفحات : 820
تاریخ نشر : 1389/6/31

"سنقر همیشه وسایل تفاهم و هماهنگی را میان اقوام ساكن در دامان خود ایجاد كرده است و مردم این منطقه چه كرد و چه ترك همواره آزادمنش و اهل مدارا و تسامح بوده‌اند. كمتر نقطه‌ای از ایران یافت می‌شود كه در سطحی چنین كوچك مخلوطی از اقوام و زبان‌ها و لهجه‌های متفاوت را داشته باشد و هیچ حادثه ناگواری اتفاق نیفتاده باشد كه مایه شرمساری آیندگان گردد. در كتاب حاضر فلسفه حیات انسان به طور كلی و طرز فكر، چگونگی زیست، شیوه نگاه، تاریخ، جغرافیا، مذهب، اخلاقیات، آداب و رسوم و ادبیات و هنر این منطقه به طور خاص، بررسی گردیده است. مولف با وجود در دسترس بودن منابع و مآخذ كافی و قابل اعتماد، به تحلیل اوضاع در صد ساله اخیر پرداخته و از گفته كسانی بهره برده است كه خود شاهد رویدادها و حادثه‌ها بوده‌اند."

 

 

شاداب سازی بخش کودک کتابخانه علامه مجلسی سنقر

p556703_IMG_20190715_220218.jpg

نشست نقد کتاب سمفونی مردگان

 

q433927__.jpg
 

این نشست در تاریخ 25تیر ماه 98 در محل کتابخانه عمومی علامه مجلسی و با حضور پرشور اعضاء برگزار گردید. در این نشست جناب آقای کیهانی از فرهنگیان ادیب و با سابقه شهر سنقر با همان متانت همیشگی و بیان شیوای خود به نقد کتاب پرداخت.عباس معروفی زاده ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ در تهران نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید. وی در حال حاضر در برلین آلمان زندگی می کند.نوشته پشت جلد:" ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیر ماه سال 1325. ساعت سر در کلیسا سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است؛ اما زمان همچنان می گردد و ویرانی به بار می آورد.سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شدۀ عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می طلبد:کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه اش درآورده ایم، به قتلگاهش برده ایم و با این همه او را جسته ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده ایم. کدام یک از ما؟ "